ایستگاه یازدهم: با نماز شب در رمضان:

رمضان همانگونه که ماه روزه است ماه قیام اللیل و نماز شب نیز است. الله متعال نبی خویش محمد صلى الله علیه وسلم را اینگونه خطاب قرار داده است: (یا أیُّ‌ها المُزَّمِلُ قُمْ الَّیْلَ إلاّ قَلِیلاً نِصْفَهُ أوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً أو زِد عَلَیْه وَرَتّلِ القُرْءَان تَرْتِیلاً إنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً) [المزمل: ۱-۵]. 

ای جامه به خود پیچیده، شب را بجز اندکی از آن برخیز و نماز بگذار، نیمی از شب یا اندکی کمتر و یا کمی بیشتر از نیم، و در آن قرآن را با تدبر و تجوید بخوان ما بزودی بر تو گفتاری سنگین القا خواهیم کرد. 

و سبحانه تعالی در وصف بندگان نیکوکارش می‌فرماید: (کَانُوا قَلِیلاً مِنَ الَّیْلِ مَا یَهجَعُونَ وبِالأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ) [الذاریات: ۱۷، ۱۸]. 

آن‌ها اندکی از شب را می‌خوابیدند (و نماز می‌خواندند) و در سحرگاهان آمرزش می‌طلبیدند. 

و در صحیح مسلم از نبی صلى الله علیه وسلم آمده که فرمود: «أفضل الصلاة بعد الفریضة صلاة اللیل». 

پر فضیلت‌ترین نماز بعد از نمازهای فرض نماز شب (تهجد) است. 

ودر سنن ترمذی از عبد الله بن سلام رضی الله عنه آمده که گفت: لما قدم رسول الله صلى الله علیه وسلم المدینة انجفَلَ الناس إلیه، وقیل: قدم رسول الله صلى الله علیه وسلم، قدم رسول الله صلى الله علیه وسلم، فجئت فی الناس لأنظر إلیه، فلما اسْتَبَنْتُ وجهَ رسول الله صلى الله علیه وسلم، عرفت أن وجهه لیس بوجه کذاب، وکان أول شیء تکلم به أن قال: «یا أی‌ها الناس: أفشوا السلام، وأطعموا الطعام، وصلوا والناس نیام، تدخلوا الجنة بسلام» (ترمذی: صحیح). 

وقتی که رسول الله -صلى الله علیه وسلم- وارد مدینه شد مردم به سویش شتافتند و می‌گفتند: رسول الله صلى الله علیه وسلم آمده، رسول الله صلى الله علیه وسلم آمده من در میان مردم رفتم تا او را ببینم چون چهره‌اش را کاوش نمودم فهمیدم که چون چهره دروغگویان نیست و اولین چیزی که به مردم گفت این بود که:‌ای مردم، سلام دادن را در میان خود رواج دهید و به دیگران غذا بدهید، و در زمانی که مردم خوابند شما نماز بگذارید و به سلامت وارد بهشت شوید. 

لذا با توجه به نصوص یاد شده فضیلت نماز شب بسیار بالاست. و بخصوص قیام اللیل در رمضان که رسول الله صلى الله علیه وسلم درباره آن فرموده است: «من قام رمضان إیمانًا واحتسابًا؛ غُفِر له ما تقدم من ذنبه» (متفق علیه از حدیث ابو هریره) 

هرکس در رمضان بخاطر ایمانی که به خدا دارد و امید ثوابی که از او می‌برد نماز شب بخواند گناهان گذشته‌اش بخشوده می‌شوند. 

ثابت است که پیامبر صلی الله و علیه و سلم نماز شب را با اصحابش به جماعت خواندند چنانکه در صحیحین در حدیثی از عایشه رضی الله تعالی عن‌ها آمده است که: رسول الله صلى الله علیه وسلم یک شبی در دل شب به مسجد رفته و نماز خواندند و چند نفر به او اقتدا نمودند و صبح در این باره با مردم سخن گفتند و شب بعد تعداد بیشتری جمع شده و پشت سر پیامبر صلی الله و علیه و سلم نماز گذاردند و در بین مردم این سخن پیچید و شب سوم مردم بسیاری در مسجد حاضر شدند و شب چهارم مسجد گنجایش نمازگزاران را نداشت و پیامبر صلی الله علیه و سلم بیرون نرفتند و وقتی نماز صبح را در مسجد خواندند به مردم روی نمود و تشهد خواند و فرمود: «أما بعد، فإنه لم یخفَ علیَّ مکانکم، لکنی خشیت أن تفرض علیکم، فتعجزوا عن‌ها» من بخاطر کمبود جا نگران نشدم بلکه از آن ترسیدم که بر شما فرض شود و نتوانید آن را انجام دهید. 

 و صاحبان سنن با سند صحیح از ابوذر نقل کرده‌اند که گفت: «صمنا مع رسول الله صلى الله علیه وسلم رمضان، فلم یقم بنا شیئًا منه، حتى بقی سبع لیال، فقام بنا لیلة السابعة حتى مضى نحو من ثلث اللیل، ثم کانت اللیلة السادسة التی تلی‌ها، فلم یقم‌ها، حتى کانت الخامسة التی تلی‌ها، ثم قام بنا حتى مضى نحو من شطر اللیل. فقلت: یا رسول الله لو نفلتنا بقیة لیلتنا هذه. فقال: إنه من قام مع الإمام حتى ینصرف؛ فإنه یعدل قیام لیلة، ثم کانت الرابعة التی تلی‌ها، فلم یقم‌ها، حتى کانت الثالثة التی تلی‌ها، قال: فجمع نساءه وأهله واجتمع الناس، قال: فقام بنا حتى خشینا أن یفوتنا الفلاح. قیل: وما الفلاح؟ قال: السحور. قال: ثم لم یقم بنا شیئًا من بقیة الشهر». (ترمذی، ابوداود، نسائی، و ابن ماجه) 

با پیامبر صلی الله علیه و سلم رمضان را روزه گرفتیم با ما نماز شب نگذاشت تا اینکه هفت شب از رمضان باقی ماند. درهفتمین شب مانده به آخر با ما قیام اللیل نمود تا اینکه یک سوم شب سپری شد، شب ششم مانده به آخر با ما قیام ننمود، در پنجمین شب مانده با ما نماز خواند تا نصفی از شب گذشت، گفتم یا رسول الله کاش باقی آن را نیز با ما نماز می‌خواندید. فرمود هرکس با امام نماز بخواند تا اینکه او منصرف شود مانند این است که تمام شب را در حال نماز بوده است. سپس در چهارمین شب مانده به آخر نماز نگذاشت و در سومین شب مانده به آخر زنان و خانواده‌اش را گرد آورد و مردم نیز جمع شدند، ابوذر گفت: با ما آنقدر نماز خواند که گمان بردیم فلاح را از دست می‌دهیم. گفتند فلاح چیست؟ گفت خوردن سحری است و گفت که باقی شبهای مانده از رمضان را با ما نماز نخواند. 

 

درباره نماز در شبهای رمضان باید به چند نکته توجه نمود: 

نکته اول: درباره تعداد رکعات تراویح

مردم در این باره از یازده رکعت تا چهل و نه رکعت و ما بین آن اختلاف دارند، آنچه برای ما مهم است این است که: 

اولاً: پیامبر صلی الله علیه و سلم چند رکعت نماز می‌خواند؟ 

صحیح‌ترین روایتی که داریم روایت شیخین از عایشه رضی الله عن‌ها است که گفته است: «ما کان رسول الله صلى الله علیه وسلم یزید فی رمضان ولا فی غیره على إحدى عشرة رکعة». 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم نه در رمضان و نه در غیر آن بیشتر از یازده رکعت نمی‌خواند. 

اما آنحضرت صلی الله علیه و سلم آن‌ها را طولانی و نیکو می‌خواند کما اینکه حضرت عایشه رضی الله عن‌ها در همین حدیث به آن اشاره نموده است. 

ثانیاً: صحابه چگونه عمل می‌کردند؟ 

هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و سلم وفات نمودند دیگر نگرانی بابت فرض شدن نماز تراویح از بین رفت و عمر رضی الله عنه مردم را به جماعت خواندن آن امر نمودند هنگامی که او وارد مسجد شد دید مردم پراکنده نماز می‌خوانند برخی فُرادا نماز می‌خوانند و در پشت سر برخی‌ها یک یا دو و یا چند نفر نماز می‌گذارند.. لذا عمر مناسب دید که آن‌ها را پشت سر یک امام گرد آورد لذا به ابی بن کعب و تمیم بن أوس داری رضی الله عنهما دستور داد که بر مردم امامت کنند. ببینید که آن‌ها چند رکعت با مردم خواندند؟ 

دو روایت نقل شده که هر دو از طریق سائب بن یزید و صحیح هستند. 

روایت اولی می‌گوید عمر رضی الله عنه امر کرد که یازده رکعت با مردم بخوانند

و روایت دوم می‌گوید تمیم بن أوس داری و أبی بن کعب رضی الله عنهما با مردم بیست و یک و در روایتی بیست و سه رکعت خواندند. روایت بیست و یک رکعت در موطأ امام مالک با سند صحیح آمده است، و روایت بیست و سه رکعت در سنن بیقی آمده که آنهم سند صحیح دارد. 

اکنون دربرابر آنچه نظری باید داد؟ 

برخی از اهل علم درباره روایت بیست و یک و بیست و سه رکعت حکم به شذوذ داده‌اند. (یعنی اینکه روایت منفرد است و با روایت یا روایات محکمتر از خود تناقض دارد). 

اما تا وقتی که می‌توان روایات را با همدیگر جمع نمود حکم به شذوذ محلی ندارد. لذا آن‌ها را آنگونه که ابن حجر رحمه الله با هم جمع نموده بیان می‌کنیم که گفته: «این بیانگر تنوع و تعدد در رکعات با توجه به احوال و شرایط مردم است. بر اساس شادابی و توانایی مردم گاهی یازده و گاهی بیست و یک و گاهی بیست و سه رکعت می‌خواندند. وقتی یازده رکعت می‌خواندند آن‌ها را طولانی‌تر می‌کردند چنانکه بخاطر طول قیام برخی به عصا تکیه می‌کرد». 

و وقتی بیست و سه رکعت می‌خواندند آن را سبک‌تر می‌خواندند تا بر مردم فشار نیاید و این جمع روایات خوب است. 

و یک جمع بین روایات نیز به ذهن من می‌رسد که شاید منطقی باشد و آن این است که عمر رضی الله عنه به یازده رکعت امر کرده که در این باره روایات اختلافی ندارند اما أبی و تمیم رضی الله عنهما با مردم بیست و یک و بیست و سه رکعت خوانده‌اند. لذا امر عمر رضی الله عنه بر یازده رکعت بوده اما عمل آن‌ها بیست و یک و بیست و سه رکعت بوده است و این بدلیل آن بوده که آن‌ها در عمل چنین دیده‌اند که بخاطر نیاز مردم بیست و یک و بیست و سه رکعت بخوانند زیرا در یازده رکعت، قیام و رکوع و سجده‌ها بسیار طولانی می‌شد و آن‌ها چنین مصلحت دیدند که بیست و یک و بیست و سه رکعت بخوانند و قیام و رکوع و سجود را کوتاه‌تر نمایند تا برای مردم سبک‌تر شود و این جمع نیز ممکن است و روایات با هم جور در می‌آیند. 

حال فرقی نمی‌کند مردم یازده رکعت بخوانند یا بیست و یک یا بیست و سه رکعت بخوانند. مسئله‌ای که باید به آن توجه داشت این است که آنچه برخی علما گفته‌اند که جایز نیست از یازده رکعت بیشتر تراویح خواند نظر بسیار ضعیفی است و نباید به آن اعتنا کرد به دو دلیل: 

نخست اینکه آن اعرابی که به نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم آمد و از نماز شب پرسید، آنحضرت به او پاسخ داد که: «مثنی مثنی...» دو رکعت دو رکعت.. آن اعرابی هنوز شکل نماز شب را نمی‌دانست چه برسد به تعداد رکعاتش و پیامبر صلی الله علیه و سلم با وجود آن به او فرمود: مثنی مثنی یعنی که پس از هر دو رکعت سلام بده، اما تعداد مشخصی را برای او تعیین نکرد که تا این تعداد رکعت بخوان بلکه مسئله را باز گذاشت. 

دوم: نوافل به صورت مطلق در شب یا روز جایز می‌باشند مگر اینکه زمان نهی شده برای نماز باشد. اگر انسان قبل یا بعد از ظهر، بعد از مغرب، بعد از عشاء و یا چاشت هر چقدر که برایش می‌سر بود نفل بخواند دو رکعت یا چهار و یا ده و یا بیست رکعت مطلقا مشکلی ندارد. و جمهور امت از جمله ائمه چهارگانه فقه بر این رای هستند که نمی‌توان بر نوافل عدد خاصی تعیین نمود و گفت که بیشتر از آنجایز نیست. هر چند برخی از آنان بگویند که این تعداد از آن مقدار افضل‌تر است. 

نکته دوم: بطور کلی نماز و از جمله نمازهای نافله برای تهذیب نفس، تصفیه قلب و پاک کردن آن از زنگار کینه و حسد و دشمنی تشریع شده‌اند و اینکه مردم را با همدیگر پیوند داده و دوست و نزدیک سازند و این از بزرگ‌ترین مقاصد عبادت است، و قابل مشاهده نیز است، بنده وقتی به نماز روی می‌آورد دلش نرم شده و نفسش آرام می‌گیرد پس چگونه شرعا و عقلا روا می‌دارند که چیزی که برای این اهداف عالی تشریع شده مجالی برای دشمنی و نفرت و کینه بین برخی از طلبه علم شود وقتی که صفحات زیادی را درجدال درباره نماز تراویح و حمله به دیگران و ردیه نویسی برای برخی و عیب جویی و رسوا کردن دیگری سیاه می‌کنند؟ چنانکه برخی مردم عوام نیز در رمضان در مساجد به این امر دچار هستند، برخی به امام می‌گوید: یازده رکعت بخوان دیگری می‌گوید بیست رکعت بخوان یکی می‌گوید نماز‌ها را کوتاه بخوان دیگری می‌گوید سریع‌تر بخوان و آن دیگری می‌گوید آهسته‌تر بخوان... و اینگونه نزد امام اختلاف می‌کنند. و عبادتی که برای تهذیب امت برای فرد و جامعه و همدلی آن‌ها آمده در این زمان بر خلاف مقاصدش برای جدال و اختلاف تحول یافته است. از خداوند مسئلت داریم که به امت فهم در دین و همدلی بر آن را بازگرداند. 

هم صدایی و سلامت قلب و طهارت نفس از مقاصد شریعت هستند که مورد اجماع همه مسلمین قرار دارند، اما تعداد رکعات تراویح یک مسئله اختلافی است، چگونه یک مسئله اختلافی را بر مسائلی که مورد اجماع هستند اولویت می‌دهیم؟ 

نکته سوم: مهم است که در اینگونه مسائل بایستی بر مردم آسان گرفت، ما می‌دانیم که روش دین اسلام بر آسانی و تسامح قرار گرفته است، و از نمونه‌های تسامح و آسانگیری آن حدیثی متفق علیه است از عبدالله بن عمرو بن عاص و ابن عباس رضی الله عنهما و دیگران که رسول الله صلی الله علیه و سلم در حجةالوداع ایستاد تا از او سئوال نمایند، مردی برخاست و گفت متوجه نبودم قبل از ذبح مو‌هایم را تراشیدم، فرمود: اشکالی ندارد ذبح کن، دیگری آمد و گفت متوجه نبودم قبل از رمی جمرات قربانی را نحر نمودم فرمود: اشکالی ندارد و رمی جمرات را انجام بده و آن روز از هر چیزی که پرسیدند و منسکی را قبل از منسک دیگر انجام داده بودند می‌فرمود اشکالی ندارد انجام بده. 

آن حضرت صلی الله علیه و سلم همواره آسانگیری را بر امت خود دوست داشتند و می‌بینیم که این روش علمای اهل سنت در طول روزگاران بوده است و ما نیز بایستی در این عصر هم آن را مد نظر قرار دهیم و از سخت گرفتن و ایجاد مشقت بر مردم در نماز تراویح و دیگر موارد دوری کنیم. و رعایت حال مقتدیان توسط امام نیز از جمله دوری از ایجاد مشقت است، اگر متوجه شدیم بیست رکعت برای آنان سخت است با آن‌ها ده رکعت بخوانیم که به سنت نیز نزدیک‌تر و موافق‌تر است. 

و اگر بر بیست رکعت عادت داشتند و در ده رکعت بخاطر ایستادن طولانی در قرائت بیشتر خسته می‌شوند با آنان بیست رکعت بخواند و اشکالی ندارد و حد معینی برای نماز تراویح نیست، و فقط باید دو رکعت دو رکعت خواندن آن را مراعات نمود. 

 حاصل کلام آنکه همانگونه که بیان شد بایستی مراعات حال مردم در نماز تراویح بشود هر چند اصل بر این است که عموم مردم باید تابع علما و امامان و طلاب علم باشند، نه اینکه عموم مردم تعداد رکعات را بر امام اجبار نمایند، بلکه امام مراعات حالشان را بنماید تا بر آنان شاق و سنگین نگردد و اختلاف بین نمازگزاران نیفتد.